• دانلود کتابهای الکترونیک مختلف و متنوع با کمترین حجم ممکن
  • قرار گرفتن کتابها در سرور اختصاصی پارس بوک با لینک مستقیم
  • امکان ارسال لینک کتابهای جدید به ایمیل شخصی شما
  • رکورددار تعداد اعضا با بیش از 170 هزار عضو فعال
  • به روز رسانی مداوم سایت با کتابهای جدید ( هر روز یک کتاب جدید )

دانلود کتاب مورچه های دوست داشتنی

تاریخ : ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴

توضیحات :  این مجموعه که شامل بیست داستان کوتاه می‌باشد، منتخبی از آثار نویسنده است که در سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ نوشته شده‌اند. داستانهایی که از لحاظ تعداد کلمات میتوان آنها را «فلش فیکشن» محسوب کرد هرچند بسیاری از آثار مجموعه، از تکنیکهای رایج این گونه داستانی پیروی نمی کنند؛ مثلا در بسیاری از داستانها ما با ضربه ی پایانی روبرو نیستیم (به جز استثناهایی نظیر «مجلس شاهنامه خوانی» و «از تایلند متنفرم» که در آنها هم توئیست پایانی، مرکز ثقل اثر نیست) یا برخلاف سنت فلش فیکشن ها، شاهد تعدد لوکیشن، زمان و شخصیت در بسیاری از داستانها هستیم.

اما از طرف دیگر در اکثر داستانها نه به شیوه ی داستان مدرن امروز، با شخصیت پردازیهایی عمیق روبروییم و نه بررسی روان شناختی روابط انسانی. داستانها تنها تکه ای از پازل را در اختیار ما قرار می دهند و بعد ما را در خلاً رها می کنند تا ادامه تصویر و روایت را خودمان در ذهن بسازیم. نویسنده به شیوه ی نویسندگان پست مدرن نمی خواهد روایت و تاویل خود از آثار را به ما تحمیل کند و تنها بسنده می کند به نمایش سکانسی خلاقانه از ماجرایی غریب که نه تنها شخصیتهایش به سرانجام نمی رسند بلکه حتی مخاطب نم یداند که با کلیدهایی که دارد قرار است کدام قفلها را باز کند.

دانلود کتاب شیخ مرتضی دعانویس

تاریخ : ۱۲ فروردین ۱۴۰۴

توضیحات :  در خلال مدتی که داستان شیخ مرتضی دعانویس، بصورت پاورقی در مجله گرامی امید ایران بچاپ می رسید، چند بار بمناسبت متذکر شدم که این داستان زائیده تخیل نویسنده نیست، بلکه حقیقتی است که نظایر بارز آن با کمی صرف وقت، به آسانی دیده می شود و امروز هم که موفق شدم داستان مورد بحث را بصورت کتاب، در دسترس علاقمندان بگذارم، لازم می دانم یکبار دیگر یاد آور شوم که محتوی این داستان جنبه فانتزی ندارد و حقیقتی است که حقایق دیگری نیز به عنوان جمله معترضه بدنبال خود آورده است.

شاید از نظر بعضی ها انتشار داستانهایی شبیه داستان شیخ مرتضی، جایز نباشد ولی این نظر امروز دیگر طرفداری ندارد و این قبیل مسائل باید حتما بر روی کاغذ بیاید تا حجاب جهل اندک اندک بکنار رود و بساط حقه بازی مشتی مردم مفتخوار و کلاش برچیده شود. زیرا در دنیایی که فکر تسخیر فضا روز بروز قوت می گیرد و اقمار مصنوعی یکی بعد از دیگری به آسمانها پرتاب می شوند، واقعا مسخره است که عده ای حقه باز و عوام فریب، بساط جن گیری و رمالی راه بیاندازند و تحت عناوین مختلفه، مرتکب هزاران فجایع شوند. مسئله دیگری که ذکر آن در اینجا ضروری می باشد این است که داستان شیخ مرتضی دعانویس، با توجه به امکانات روز برشته تحریر در آمده است و اگر این موضوع مورد نظر نبود، شاید محتوی آن خیلی رساتر و وسیعتر از آنچه می شد که اینک در این کتاب بچشم میخورد و البته احتیاجی بتوضیح نیست که لزوم توجه به «امکانات روز»، بدین لحاظ بوده است که قهرمان این داستان با یکی از قشرهای پوسیده و در عین حال متنفذ جامعه ما پیوندی ناگسستنی دارد و هر قدر تضعیف «شیخ مرتضیها» وسیعتر انجام گیرد، بهمان نسبت از رونق بازار آن قشر سرشناس، کاسته خواهد شد. روی این اصل جلد دوم داستان شیخ مرتضی روزی برشته تحریر در میآید که «امکانات بیشتری» وجود داشته باشد.

در خاتمه ذکر این نکته نیز بی مورد نیست که اشاره کردن به مسئله فوق، هیچگاه بدین نیت نبوده است که اگر ضعف قابل انتقادی در محتوی داستان وجود داشته باشد، بحساب امکانات روزه گذاشته شود و نویسنده تبرئه گردد و لذا انتظار می رود ارباب محترم جراید هر نقصی در این اثر ناچیز مشاهده نمودند منتی بر نویسنده بگذارند و موضوع را مورد انتقاد قرار دهند.

دانلود کتاب آدم جعبه‌ای

تاریخ : ۲۰ اسفند ۱۴۰۳

توضیحات :  «کوبو آبه» نام هنری «کیمیفوسا آبه» یکی از مطرح‌ترین نویسندگان ژاپن است که آوازه‌ای جهانی دارد. آبه نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، عکاس، حشره‌شناس و پزشک بود و در کارگردانی تئاتر و سینما هم دستی داشت. هویت و ابزوردیسم دغدغه‌ی بیشتر آثار او است و تأثیرپذیری‌اش از کافکا کتمان‌ناپذیر. «آدم‌جعبه‌ای» یکی از فرسایشی‌ترین و پیچیده‌ترین آثار او در زندگی ادبی‌اش است که نگارشش شش سال زمان برد و گویا آبه برای جمع‌آوری تصاویر و تجربه‌ی بی‌هویتی آن، خودش روزگاری را با تجربه‌ی زندگی در جعبه سپری کرد.

دانلود کتاب الفبای گورکن ها

تاریخ : ۹ دی ۱۴۰۳

توضیحات :  الفبای گورکن‌ها دومین مجموعه داستان از هادی کی‌کاووسی نویسنده ایرانی‌ است. این کتاب شامل سیزده داستان کوتاه است. اگرچه خیلی از داستان‌‌ها حال و هوای جنوب ایران (هرمزگان) و شهرها و جزیرهای آن را به تصویر می‌کشد اما مسائلی که شخصیت‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند مسائل روز ایران است. مسائلی که همواره خواننده به نوعی با آن در محیط اطرف خود روبه‌رو شده است. الفبای گورکن‌ها فضایی رئال و در برخی جاها سوررئال از جامعه را با زبانی گاه طنز و گاهی تلخ و گزنده به تصویر می‌کشد که آن‌ها را خواندنی می‌کند. نگاه سمبولیک کیکاووسی به جهان پیرامونش باعث خلق روایت‌هایی بدیع شده که کمتر در داستان‌های کوتاه فارسی نمونه‌ای از آن سراغ داریم.

دانلود کتاب سلاخ

تاریخ : ۴ آذر ۱۴۰۳

توضیحات :  سیاهی موتورسواری در انتهای سراب نقره ای رنگ پهنه دیده شد. سیاهی سوار و موتور درهم آمیخته بود که میان سراب و هرم رقصان گرما کج و معوج می شد و نزدیک می آمد و صدای تاپ تاپ موتورسیکلت در اثر چرخش باد کویر کم و زیاد می شد. سیاهی نزدیک شد و شکل گرفت و دیده شد. موتورسیکلت سایدکار دار آلمانی از زمان جنگ جهانی دوم بود. مردی با لباس خاکی رنگ و کلاه راننده های زره پوش به سر و نقاب دودی رنگ روی چشمانش با چهره ای آفتاب سوخته سوار بر موتور بود که آمد کنار بوته سفید خیلی بزرگی نگه داشت و موتور را خاموش کرد و گذاشت روی جک و پیاده شد و نقابش را بالا زد و به سایدکار موتورش نگاه انداخت. لاشه گورخری بزرگ با گردنی بریده در گودی آن فرو رفته بود. مرد موتور را دور زد و آمد کنار سایدکار، گوشهای گورخر را گرفت و کشید بالا، طوری که گردن بریده اش روی لبه آهنی افتاد و کله اش به طرف بیرون در معرض دید قرار گرفت. لبخند مغرورانه ای صورت پرچین و آفتاب سوخته اش را باز کرد. سیگاری به لب گرفت و آتش زد و حین پک زدن قدم زنان رفت پشت بوته بزرگ شاشید و آمد این طرف بوته و کش و قوسی به بدنش داد و اطراف را پایید…

دانلود کتاب داستان هایی از عصر ناصرالدین شاه

تاریخ : ۲۴ آبان ۱۴۰۳

توضیحات :  عصر سلطنت ناصرالدین شاه، عصر تاریک و شرم آوری از تاریخ ایران است. عصری است مملو از ظلم و ستم و جنایت و دوره ای است آکنده از جهل و بی خبری. توده های وسیع مردم بیسواد بودند و نادان و شاه و درباریان از این بیسوادی و جهل حداکثر استفاده را می بردند. میرغضبهای شاه آماده بودند تا هر زمان که او فرمان دهد جان انسانهایی را بگیرند و اجساد آنها را «برای عبرت دیگران» در جلوی یکی از دروازه های شهر بیاویزند.

ناصرالدین شاه در میان درباریان متملق و چاپلوس و فاسد محصور بود. کار چاپلوسی برای این پادشاه بدانجا رسیده بود که شمس الشعرا در روزهای عید در قصیده ای که برای شاه می خواند ادعا می کرد:

«اینکه خورشید و سیارات که دور زمین در گردش هستند و بین آنها تصادمی روی نمی دهد و هر یک مدار خود را طی می نماید، از قدرت ناصرالدین شاه است. خورشید بی اجازه شاه سر از خاور برنمی آورد، ظلمت شب به خواست این شاه است که رعایا آرمیده به دعاگویی ذات همایونی مشغول باشند. گندم برای نان فقرا به امر شاه می روید. هرکس نانی میخورد و آبی می نوشد و در نفس کشیدن آزادی مطلق دارد، مکلف است تمام امور دنیوی و اخروی را کنار گذاشته در بقای عمر و طول سلطنت این سلطان عادل به دعاگویی اشتغال ورزد.»

ناصرالدین شاه پادشاهی بود هوسباز که به آزادی و حقوق انسانی و قانون و قانونگذاری مطلقاً اعتقاد نداشت و آنچنانکه در داستانهای واقعی این مجموعه خواهید خواند، گربه ای به نام ببری خان را همچون زنجیر عدالت نوشیروان وسیله ای برای دادخواهی مردم ساخته بود…

دانلود کتاب مولوخ

تاریخ : ۲ آبان ۱۴۰۳

توضیحات :  مولوخ رمانی آخرالزمانی یا دیستوپیایی است که در جهانی تاریک، آلوده، و خالی از واژگان و احساسات می‌گذرد. مردم به اقوامِ منفک تجزیه شده‌اند، کلمات رنگ باخته‌اند، و آنان که در آزمون پیروز نشده‌اند از دیدنِ نور محروم مانده‌اند. در این دِژِستان، هر روز سه وعده نان همراه با سه اذان توزیع می‌شود، زنان به بستری برای زایش تقلیل یافته‌اند، و مردان موظف‌اند مکرر و به مدتِ طولانی به وظیفه بروند. کسی گذشته را به یاد نمی‌آورد، کسی از آینده خبر ندارد. احساسات رخت بربسته‌اند و مرگ امری محتوم و دل‌خواه قلمداد می‌شود. مردمی که با سخنرانی‌های کوبنده‌ی «مولوخ»، حکمرانِ نادیدنی، لیوان‌هایشان را بالا می‌برند به‌خواب‌رفتگانی‌اند که به دیدن خون عادت کرده‌اند و از آلودگیِ دنیاشان بی‌خبرند. در این میان اما هستند کسانی که در تاریکیِ زیرزمین‌ها به بازیافتنِ کلمات و احساسات مشغول‌اند.

دانلود کتاب بیگانه

تاریخ : ۲۶ مرداد ۱۴۰۳

توضیحات :  ‌این اثر جامعه پایان جنگ جهانی دوم را به شدت متاثر می‌کند. ‌این کتابنقدها و تحقیقات بسیاری را در مراکز دانشگاهی و خارج از آن به خود اختصاصداده است. بیگانه را می‌توان با نقد فلسفی، جامعه‌شناسی، تکوینی و دیگرنقدها حتی پسااستعماری بررسی و مطالعه کرد. اما در ‌این مقاله کوششمی‌شود‌ این اثر بزرگ، که‌ اینک جزو آثار کلاسیک محسوب می‌شود با روشترامتنیت که از روش‌های نوین است مورد بررسی قرار گیرد.

دانلود کتاب تبهکاران مخوف

تاریخ : ۲۰ مرداد ۱۴۰۳

توضیحات :  الو.. الو.. کجائید؟

– اداره آگاهی، من تامسون رئیس اداره کار آگاهی هستم.

– آقای تامسون خواهش میکنم .. هر چه زودتر خودتان را باینجا برسانید چون اتفاق عجیبی افتاده.

– خانم شما کی هستید؟ و چه اتفاقی رخ داده و من کجا باید بیایم؟

– من دوشیزه فلورانس دختر آقای ادمون سیمون دوست شما هستم. چطور مرا نمیشناسید و نمی دانید کجا بیائید! بسیار خوب شناختم. خیلی عذر می خواهم همین الان خدمت می رسم. ممکن نیست بفرمائید چه اتفاقی رخ داده که وجود من لازم می باشد؟

– آقای تامسون اتفاق خیلی مهم و وحشت آور است و وجود شما هم خیلی لازم وفوری است و من نمیتوانم بوسیله تلفن بشما اطلاع بدهم چون ممکن است…

دیگر صدائی نیامد و مثل اینکه سیم تلفن را قطع کرده باشند و معلوم هم نشد که علت قطع تلفن چه بود.

چند دقیقه بعد تامسون رئیس اداره آگاهی لندن که شهرت جهانی داشت و تمام دزدان و جنایت کاران از او بیم و هراس داشتند، سوار تاکسی شده و طولی نکشید که تاکسی آن را در جلوی پارک بزرگ و زیبای آقای ادمون سیمون که در خیابان آکسفرد قرار داشت پیاده کرد. تامسون تکمه زنگ را فشار داد. پس از لحظه ای درب آهنی بزرگ قصر بروی پاشنه چرخی خورده و بازشد و شخص نسبتاً جوانی که لباس پیشخدمتی در تن داشت در جلو درب ظاهر گردید و با کمال احترام سلام کرده و راه را بآقای تامسون رئیس کار آگاهی نشان داد…

دانلود کتاب هیولای نیمه شب

تاریخ : ۱۵ مرداد ۱۴۰۳

توضیحات :  تاریکی شب همه جا را فرا گرفته بود. مردم در خانه هایشان استراحت می کردند و از جریاناتی که در گوشه و کنار شهرستان می گذشت، کوچکترین اطلاعی نداشتند. چراغهای تمام خانه ها باستثنای چند آپارتمان که شاید صاحبانش مشغول شب زنده داری بودند خاموش بود. کوچه ها خلوت بود و حتی یک عابر هم در آن دیده نمی شد. چنین شبی درست وقتی در دوردست دوازده ضربه پیاپی نواخت، بناگهان سر و کله مرد بلند قامتی که سر و صورت خود را در لباسی تیره رنگ پنهان ساخته بود ز میان تاریکیهای کوچه ای دور افتاده پیدا شد.

مرد بآرامی راه میرفت و مثل آن بود که براحتی نمی تواند قدمهای خود را کنترل کند. با شلوق سیاهرنگی درست همرنگ شب بروی دوش انداخته و کلاه آن را بروی صورت آن کشیده و سرو گردن و قسمتی از چهره اش را در میان آن پنهان ساخته بود . وقتی آخریر ضربه ساعت بگوش رسید، مرد قدمهای خود را تندتر کرد و با شتاب بیشتری در طول کوچه تاریک بجلو رفت. هر گاه از زیر چراغی عبور می کرد با وجود آنکه هیچ کس در اطرافش دیده نمی شد، سعی در پنهان ساختن چهره خویش می نمود ولی اگر کسی بدقت او را می نگریست میتوانست از میان سایه های تاریک و روشن داخل کوچه نیمی از چهره های را مشاهده کند…

دانلود کتاب صاحب دنیا

تاریخ : ۴ مرداد ۱۴۰۳

توضیحات :  صاحب جهان با نام دیگر ارباب گیتی (به فرانسوی: Maître du monde)، (به انگلیسی: Master of the World) رمانی است نوشته ژول ورن که توسط انتشارات پیر-ژول اتزل در سال ۱۹۰۴ منتشر شد و یکی از آخرین رمانهایی بود که توسط او نوشته شد. این رمان در واقع ادامه ای بر رمان روبر فاتح بود. همزمان با نوشتن این رمان، وضعیت جسمانی ژول ورن هم رو به افول بود. این رمان در واقع یک رمان سیاه است چون پر است از ترس‌های نویسنده اش از خیزش مستبدانی همچون روبر، شخصیت منفی داستان. فیلم سینمایی صاحب جهان (فیلم ۱۹۶۱) بر اساس این رمان ساخته شده است.

تابستان ۱۹۰۳، در کل ایالات متحده وقایع ناشناخته ای به وقوع می‌پیوندد. عاملین این وقایع آنچنان با سرعت زیادی حرکت می‌کنند که تقریباً نامرئی هستند. یکی از شاهدین عینی وقایع، سربازرس اداره پلیس فدرال واشینگتن دی سی، جان استروک، برای دریافت علت این وقایع به شمال کالیفرنیا سفر می‌کند. در آنجا او متوجه می‌شود که …

دانلود کتاب مردی که رفیق عزرائیل شد

تاریخ : ۱۹ خرداد ۱۴۰۳

توضیحات :  در گیر و دار طوفان شدیدی که درگرفت، پیرزن هفتاد و پنج ساله ای با قد خمیده، عصازنان، بدن ضعیف و لاغر خود را بسوی بیغوله ای که مسکن او بود می کشید. این زن که تا لب گور بیش از گامی فاصله نمی دید، در دنیای شلوغ و پرجمعیت تنها و بیکس بود. هزار و پانصد میلیون کمتر یا بیشتر دور او بفاصله های دور و نزدیک زندگی می کردند ولی از میان اینهمه فرزندان آدم و حوا یکی با این زن درمانده و بیکس خویشی و آشنایی نداشت. باد زوزه می کشید و بیرحمانه شلاق سرد خود را بر صورت پرچین و چروک و بدن برهنه زن ناتوان می نواخت. صورت او آنقدر متشنج و منقبض بود که آینه وار دردها و مصائب جوراجور دنیا را یکجا و یکباره نشان می داد، گردن او که پوست سیاه و آویخته داشت، میان پیراهن چرکین وصله داری فرو رفته بود؛ پستانهای شل و آویخته اش با حرکات سست و بی اراده پاهایش تکان میخورد، مثل اینکه این وجود پیچاره، فاقد روح و قدرت بود یا همانطور که باد شدید، کاغذ سیگار را جلو می برد و بدر و دیوار میزند، دست توانائی او را جنبش و حرکت میداد – پیرزن نه درد داشت که بگرید و نه امید داشت که بخندد. حکم یک سنگ بیجان و بی حس را داشت. همانطور که مرتاض های هند در اثر تمرین و ممارست بدرد عادت می کنند، روی تخت خواب پرمیخ بآسودگی می غلطند، میان برف برهنه و بی لباس می خوابند، میخ آهنین بر سر خود میکوبند، غذا نمی خورند و آب نمی نوشند، پای بی حفاظ میان آتش سوزان می روند، دیگر سوز سرما و صدای باد او را آزار نمی داد و رنج را در وجود او بر نمی انگیخت، بدرد و رنج عادت کرده بود…