توضیحات : یکی از مجلات خارجی، از چند نفر نویسندگان سوال کرده بود: «اولین نوشته ات چطور به چاپ رسید؟». من یکی از این نویسندگان بودم که بخاطر اینکه اولین نوشته ام که قرار بود چاپ شود، به چاپ نرسید، میخوام شرح آن را برایتان بازگو کنم. در استانبول روزنامه ای به نام “کوراوغلی” منتشر میشد. عده زیادی هوادار داشت و همینکه به بازار می آمد، هر کسی یک شماره از آن را می خرید و مدتی با خواندن نوشته های آن کیف می کرد و می خندید. من یکی از مشتری های دائمی این روزنامه بودم و تمام مطالب آن را می خواندم و دوست داشتم که بتوانم داستانها و مطالبی را بنویسم که در این روزنامه چاپ شود…
توضیحات : سورن یوهانسون، یک مرد معمولی خانواده دوست، زمینشناس و مورمون است که همیشه بر این باور بوده که پس از مرگ در آخرت ابدی به عزیزانش خواهد پیوست. و او میمیرد. سورن بیدار میشود و میبیند توسط خدایی که هرگز دربارهاش نشنیده بود به جهنمی که به سختی میتواند ابعادش را درک کند، انداخته شده: کتابخانهای وسیع که تنها با یافتن کتابی که حاوی داستان زندگیاش است میتواند از آن فرار کند. در این رمان کوتاه اگزیستانسیالیسمی غمانگیز، نویسنده، فیلسوف و بومشناس، استیون ال. پک، دیدگاهی ساختار شکن از ابدیت را مورد بررسی قرار میدهد و خواننده را به سفری در زندگی پس از مرگِ دنیایی میبرد که در آن هر چیزی که همه به آن اعتقاد داشتند، اشتباه از آب در میآید.
توضیحات : سلطان صاحبقران نام یک مجموعه تلویزیونی تاریخی است که در سال ۱۳۵۴ توسط علی حاتمی و برای تلویزیون ملی ایران ساخته شدهاست. طرح این مجموعه تلویزیونی را علی حاتمی با توجه به اشتیاقش به بازگویی تاریخ معاصر ایران و علیرغم شکست تجاری آخرین فیلم تاریخی اش، «ستارخان»، همزمان با مجموعه تلویزیونی «قصههای مثنوی»، به شبکه دوم تلویزیون ملی ایران ارائه داد تا بدین وسیله به روایت مقطع مهمی از تاریخ معاصر ایران بپردازد. این مجموعه تلویزیونی در سیزده قسمت و به طریقهٔ سیاه و سفید توسط تلویزیون ملی ایران تهیه گردید و نخستین بار در ۱۵ آبان ۱۳۵۴ از شبکه دوم تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد و سپس یک بار دیگر در ۷ تیر ۱۳۵۶ از سیمای ایران پخش گردید.
داستان از روز دوازدهم ذیقعده سال ۱۳۱۳ (قمری) آغاز میشود. زمانی که ملیجک (پرویز فنیزاده) که نور چشمی سلطان محسوب میشود، سلطان ناصرالدینشاه قاجار (جمشید مشایخی) را از خواب بیدار میکند تا مهیّای جشنها و مراسم مربوط به پنجاه سالگی سلطنتش شود. امّا ناصرالدین شاه به خاطر پیش بینی منجم باشی دربار که پیشگویی کردهاست که پس از پنجاه سال سلطنت ممکن است که علیه جان وی سوء قصدی صورت بگیرد، نگران است.
توضیحات : فرج بعد از شدت کتابی به زبان عربی نوشته قاضی ابوعلی مُحَسَّن بن علی تَنوخی در قرن سوم هجری است. حکایتهای این کتاب برای بسیاری نویسندگان و شعرا و اهل ذوق که بعد این قرن زندگی کردهاند، مایه الهام بوده و بسیاری در آثار خود حکایات آن را نقل به مضمون کردهاند. مطابق شرح مثنوی بدیعالزمان فروزانفر، از بزرگانی که به شدت وامدار این کتاب بوده یکی مولانا جلالالدین محمد بلخی است که به کرات حکایتهای ساده این کتاب را نقل کرده و با شیوه منحصربهفرد خود تأویل کردهاست.
این کتاب بازنویسی برگزیده داستانهای قدیمی از کتاب فرج بعد از شدت میباشد.
توضیحات : از روستاهایی که دیدن می کردم، چیزی مایه تعجب من شد. در آن روستاها سگهای بزرگی وجود دارند ولی شگفت انگیز اینکه همه شان فاقد دم هستند. رو به معلم روستا کرده و پرسیدم:
– اغلب روستائیان گوشهای سگها را به خاطر اینکه آنها زیرک و پر تحرک باشند، از ته می برند و نمک می زنند و یا فلفل می ریزند. ولی تابحال ندیده و نشنیده ام که دم سگی را ببرند تا طبق خواسته شان شود.
معلم جواب داد:
– شاید نژاد و تیره این سگها بدینگونه هستند.
در اولین روستایی که بدان قدم نهادیم، به خانه ای رفتیم و رو به پیرمرد صاحبخانه کرده و پرسیدم:
– چرا این سگها بی دم هستند؟ آیا تیره شان اینگونه است؟…
توضیحات : زن زیادی که شاید مهمترین اثر در میان همۀ داستان های کوتاه آل احمد محسوب شود، سرگذشتی است دقیق از مصائب و مشکلات زنی محروم و مطلقه که با توصیفاتی واقعی و مو به مو همراه است. شخصیت اصلی داستان، زنی است که در خانواده ای فقیر بزرگ شده و از حیث مالی، ظاهری، سواد، تجربه و… فقیر و مستضعف است. زن پس از ازدواجی سراسر توام با نارضایتی و دلهره، با شوهری مذهبی نما و حیله گر، مدتی مانند موجودی اضافی و وسیله ای تزئینی در خانۀ او نگهداری می شود و در حالی که بسیار مستضعف و بی دفاع است، نیش و کنایه های مادر شوهر را به خاطر زشت رو بودن و داشتن کلاه گیس تحمل می کند. راوی داستان زن زیادی که همان شخصیت اصلی می باشد، نسبت به شوهر خود به کلی احساس بیگانگی و غریبگی می کند و مجبور است به خاطر فقر مالی خانواده اش، زندگی در خانه ای که با آن به کلی بیگانه است را تحمل کند. پس از مدت کوتاهی، شوهر زن که خودش در محضر کار می کند و به قول زن “همۀ راه و چاه را بلد است”، در کمال خونسردی او را به خانۀ مادرش باز می گرداند. نکتۀ شگفت انگیز دربارۀ داستان، دقت نویسنده در شخصیت پردازی این زن است. نویسنده در این داستان هم مشکل رایج مقهور بودن یک زن را مطرح می کند و صحنه هایی تکان دهنده از فقر و نادانی و عقب ماندگی در جامعه را به تصویر می کشد.
توضیحات : بهشت برای گونگادین نیست، داستان واقعی علی میردریکوند (گونگادین) از صحنه های جالب، پندآمیز و عبرت آموز تاریخ یکصد سال اخیر لرستان و خرم آباد است. که از استعداد، ایمان و ذوق ادبی بی مانند مردمان این دیار حکایت می کند. غرض از به قلم آوردن و پژوهش دراین مورد آشنایی نسل فرهنگی و جوان با تاریخ سراسر پند وعبرت این دیار است.
در ابتدای قرن حاضر و پس از جنگهای جهانی، دنیا جولانگاه تاخت و تاز دیوسیرتان فاتح این جنگهای خانمان سوزمی گردد که، لرستان و خرم آباد نیز از این قاعده مستثنی نمی مانند. بعد از شهریور ۱۳۲۰ دو گروه آمریکایی و انگلیسی در کمپ بدرآباد واقع در حومه ی خرم آباد مستقرشده بودند. جنگ وچپاول ثروتهای خدادادی این سرزمین، بی کفایتی سردمداران، قحطی و خشکسالی باعث فقر و فلاکت مردم همیشه ستم کشیده این دیار گردیده بود. این عوامل سبب هجوم خیل عظیم مردم بیکار و گرسنه به بیگانگان واقع در کمپ بدرآباد جهت استخدام می گردد.
در سال ۱۳۲۱ فردی روستایی به نام علی میردریکوند نیز برای دست یافتن به مزدی مختصر به کمپ مراجعه می کند و با حقوق ناچیزی مشغول به کار می گردد. علی پس از استخدام با استعداد شگرفی که دارد در مدت کوتاهی در کمپ انگلیسی ها، زبان انگلیسی را به خوبی فرا می گیرد به گونه ایی که کتابهای انگلیسی را به خوبی می خواند و ترجمه می کند. اما نکته جالب توجه، ایمان و اعتقاد درونی علی به خدا و معلومات مذهبی و فلسفی شگرف فردی روستایی زاده به نام علی میردریکوند است..
توضیحات : «به من بگو گورخر» با قالبی طنز، داستان زنی جوان و ایرانی است که بهعنوان آخرین وارث یک میراث ادبی مسئولیتی سنگین دارد. او تاجاییکه میتواند کتاب میخواند و خاطرات سفری را که با پدرش داشته مرور میکند؛ گریز از جنگ ایران و عراق و گذر از کردستان و کاتالونیا به آمریکا. او به خاطر این اثر برنده جایزه “فاکنر” شد.
یادداشت مترجم: این کتاب ترس محتسب خورده بود و جا در جا به دست خودم سانسور و باز همان متن شرحه به شرحه رفته بود توی پستوهای وزارت ارشاد به چنان دست اندازی افتاده که هیچ امیدی به انتشارش نبود. تا اینکه بزرگانی بسیار بزرگتر از من بیانیه ای دادند و جراتی به دلم افتاد تا متن را دوباره دست بزنم و همه جاهایی که در آورده بودم را اضافه کنم و توی اینترنت هوا کنم (به قول استاد قائد) که از من کمترین، دیگر بیش از این بر نمی آید توی این روزهایی که هرکسی به فراخور خودش کاری می کند…
توضیحات : مجموعه ۹ داستان طنز با عناوین:
پیامهای تبلیغاتی ، دماسنج حساس ، اگر تو نبودی ، چگونه خودکشی کردی؟ ، مع مافیه ، اسرار دولت را پنهان ساختم ، زنده باد علم ، قهرمان دموکراسی ، بشریت نجات یابد
از داستان دماسنج حساس:
دوستی دارم که باید او را دوست تصادفی نام ببرم. روزی در اداره نشسته و از بس ناراحت و کسل بودم که نمیدانستم چه کنم. با دستانم گیسوانم را شانه می زدم که فردی وارد اتاق شد و سراسیمه به سویم دوید و از گونه هایم بوسید و گفت:
– استاد شما یک قهرمان هستید!
من خودم نیز چنان تحت تاثیر حرفهای او قرار گرفته بودم که خودم را استاد و قهرمان می پنداشتم که اصلا تصور نکردم که شاید او مرا به باد مسخره گرفته است…
توضیحات : نویسنده کتاب درباره سبب نوشتن کتاب در مقدمه میگوید: “پس از مطالعه بدین فکر افتادم که افسانه خسرو و شیرین و فرهاد را با مراعات حوادث تاریخی و حذف حشو و زوائد بی اصل ممل غیر اخلاقی و نامناسب که قدر و قیمت واقعی آن را در انظار میکاهد بنگارد. پس از نوشتن انگلیسی این کتاب نیز در این فکر بودم که فارسی آنرا برای اطلاع دوستانی که بزبان انگلیسی آشنا نیستند بنگارد.” کتاب شاه ایران و بانوی ارمن، بزرگترین سینماهای تاریخی و اخلاقی و ادبی ایرانی است که به قلم ذبیح بهروز نگاشته و در سال ۱۳۰۶ توسط مطبعه فاروس طهران منتشر شده است.
توضیحات : یکی بود، یکی نبود. در روزگاران قدیم در یکی از سرزمین های جهان یک پادشاهی بود. این پادشاه نیز مانند تمام پادشاهان روی زمین، نسبت به زمان خود چندین سازنده و نوازنده و اتاق و کنیزکان و شاگردان و چاپلوسان و غیره داشت. این پادشاه نیز مانند پادشاهان هر زمان و هر مکان، هر وقت فرصتی از کارهای مهم مملکتی از قبیل شرکت در جشنهای افتتاحیه، سان گرفتن، ایراد نطق های نوشته دیگران و سیاحت پیدا می کرد، به شکار می پرداخت. پادشاه علاقمند به شکار به علت حساسیت زیاد به هوای بارانی، قبل از رفتن به شکار حیوانات مخصوصی که بصورت خصوصی در جنگل خصوصیش پرورش داده می شدند، منجم باشی را صدا زده و از او چکونگی هوا را می پرسید…
توضیحات : رمان باغ پدری قرار بود در دوران کرونا به چاپ برسد که با تصمیم ناشر بر آن شدیم در این روزگار سخت رایگان منتشرش کنیم شاید ما هم سهمی داشتیم در این روزها که طبیعت بیش از همیشه محتاج مهربانی ماست. این رمان به سفارش برادران اربابی و بر اساس واقعیت هایی تاریخی نگاشته شده است.