توضیحات : در این کتابِ کم حجم سعی شده تا تصویری آرمانشهری از یک جامعۀ سوسیالیستی ارائه شود. جامعهای که به گمان نویسنده در آن مردم بسیار خوشبختتر از جوامع امروزی زندگی خواهند کرد. این تصویر در سه مرحله تا رسیدن به جامعۀ سوسیالیستی آرمانی ارائه میشود. هدف البته به تصویر کشیدن دقیق چنین جامعهای نیست؛ بلکه صرفاً ارائۀ ایدۀ مطالبی است تا جهتنمایی باشد برای اندیشههای آتی.
اگر بپذیریم که در بحث خوشبختی آنچه اهمیت دارد وضعیت انفرادی شهروندان جامعه است، نه شرایط کلی جامعه، یا به عبارتی در بحث خوشبختی، افراد به کلیت اجتماع اولویت دارند، آنگاه از این مطلب نتایج قابلتوجهی میتوان گرفت. منظور از اولویت افراد به اجتماع این است که اگر برای مثال، جامعهای در سطح کلان بسیار ثروتمند بوده، اما هفتاد درصد جمعیت آن زیر خط فقر قرار داشته باشند، آن جامعه را نمیتوان خوشبخت دانست. ممکن است در شهری چند میلیاردر (در مقیاس دلار) ساکن باشند، اما اکثر مردم شهر از حداقلهای زندگی نیز محروم باشند. چنین شهری حتی از برخی کشورهای جهان نیز ثروتمندتر است، اما این ثروت به معنای خوشبخت بودن آن شهر نیست. جامعه زمانی خوشبخت است که تمام یا دستکم اکثریت شهروندان آن خوشبخت باشند
توضیحات : تغییر از جمهوری شورایی به اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع که در فرهنگ عامه از آن با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نام میبرند، تغییرات عظیم سیاسی و تاریخی بود که در آخرین دهه سده بیستم میلادی اتفاق افتاد و از پیامدهای مهم آن، پایان جنگ سرد و آغاز یک سلسله جنگهای خونین در اروپای شرقی مخصوصاً بالکان و جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی، جنگهای داخلی مانند جنگ اول چچن، آسیای مرکزی مانند جنگ داخلی تاجیکستان، قدرت گرفتن بنیادگرایی اسلامی در افغانستان و پیدایش طالبان بود.
از مهمترین علل سلب حاکمیت حزب کمونیست بر اتحاد جماهیر شوروی میتوان به علاقه حاکمان جدید حزب به بازار آزاد و افزایش حس ملیگرایی در جمهوریهای مختلف مخصوصاً روسیه (به رهبری بوریس یلتسین) و قزاقستان نام برد.
به علت موقعیت غالب روسها در اتحاد شوروی، در بیشتر موارد، کمتر تفاوتی میان روسیه و اتحاد شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ قائل میشدند. اما حقیقت آن است که رژیم تحت سلطه روسها به مفهوم آن نبوده که روسهای جمهوری شوروی فدراتیو سوسیالیستی روسیه ضرورتاً از این نوع آرایش (حکومتی) برخوردار بودهاند. در اتحاد شوروی، روسیه حتی از حداقل ابزار قرار گرفتن به عنوان ایالت بودن که جمهوریها از آن برخوردار بودند، همچون شاخه حزب کمونیست در سطح خود کاگب، شورای اتحادیه تجاری، دانشکده علوم، محروم بودهاست. دلیل این موضوع این است که اگر این سازمانها دارای شاخههایی در سطح روسهای جمهوری شوروی فدراتیو سوسیالیستی روسیه بودند، ممکن بود قدرت ساختارهای سطحی اتحاد را تهدید نمایند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، گورباچف اهمیت جمهوری سوسیالیست فدراتیو روسیه شوروی را کم برآورد نمود که به عنوان پایه دوم قدرت رقیب برای اتحاد شوروی محسوب میشد. نوعی واکنش شدید ملیگرایانه روسی، توسط برخی از روسها با اظهار این مطلب مطرح شد که روسیه مدت زیادی بوده که از طریق دادن یارانه نفت خام ارزان موجب فقیرتر شدن جمهوریها شده است. به عنوان مثال تقاضاهای مربوط به موسسات داخل روسیه افزایش مییافت که این به دلیل برابری بین جمهوری روسیه و اتحاد شوروی منجر به کاهش توسعه میگردید. همزمان با این که ملیگرایی در اواخر دهه ۱۹۸۰ طنین انداز میشد، تنش میان آنهایی که میخواستند اتحادیه تحت سلطه روسیه را یکپارچه نگهدارند و گروهی که خواهان ایجاد کشور قدرتمند روسیه بودند، تشدید شد.