توضیحات : عروض واژهای عربی و بهمعنی فن سنجیدن شعر و شناختن وزنها و بحرهای کلام منظوم با افاعیل عروضی و پیدا کردن اوزان اشعار برپایهٔ آن افاعیل است. به این دلیل این دانش را «عروض» نامیدهاند که وزن شعر بر آن عرضه میشود. برابر پارسی چامهسنجی برای آن مناسب مینماید. درضمن، اصطلاح «عروض» به جزوِ آخر از مصراع یکم هر بیت شعر هم اطلاق میشود.
به زبان ساده عروض علمي است كه از وزن و درستي يا نا درستی اوزان شعری و از معمول يا نامعمول بودن آنها گفتگو مي كند. از نظر لغوي از كلمه ی عرضه كردن گرفته شده است. ازسابقه ي علم عروض قبل از اسلام اطلاعي در دست نيست. اما در قرن دوم هجري در ميان اعراب شخصي به نام خليل بن احمد فراهيدی توانست روابط ميان اوزان و اشعار را استخراج و تنظيم كند. و سپس ايرانيان علم عروض را از اعراب گرفته و تغيراتي در آن دادند.
توضیحات : ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز
کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
دور است سر آب از این بادیه هش دار
تا غول بیابان نفریبد به سرابت