توضیحات : کتاب من قاسم سلیمانی هستم (سرباز ولایت) مجموعه ای از خاطرات، دستنوشتهها و دلنوشتههایی است که بعد از شهادت سردار سلیمانی در فضای مجازی منتشر شدهاند و ارادت مردم ایران و جهان اسلام را به این شهید عزیز (سلیمانی عزیز) میرساند، که به کوشش ناصر کاوه در این کتاب گردآوری شدهاند. قاسم سلیمانی در سال ۱۳۸۹ با حکم حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا با یک درجه ارتقا به درجه سر لشکری نائل آمد اما هنوز هم در افکار عمومی همه او را “حاج قاسم” می خوانند. اما این پایان ماجرا نبود. با توطئه جدید غرب و پشتیبانی مالی کشور هایی مانند عربستان سعودی، که به شکل گیری گروهک های تروریستی تکفیری اعم از داعش و جبهه النصره در منطقه انجامید، قاسم سلیمانی ماموریتی تازه یافت و آن هم مقابله با این تهدیدات در دو کشور عراق و سوریه بود.
توضیحات : پدر ما از عشایر بود و زندگی مان بیشتر در مهاجرت می گذشت . جمعاً شش نفر بودیم ؛ چهار برادر و دو خواهر . مهاجرت تحول مدام است در عرصه حیات و ما همیشه در حال کوچ از جایی به جایی دیگر به سر می بردیم. با آن وسعت بی نظیر، منظری وسیع به آدم « ساردوئیه » دشت های سبز هدیه می کرد. روزهای کودکی ما با عدم وابستگی به مکانی مشخص می گذشت. زندگی ساده ای داشتیم . غذای ما معمولاً نان جو و گندم و بعضی وقت ها اشکنه بود ، ولی یاد گرفته بودیم با کمترین امکانات بیشترین استفاده را از زندگی خدادادی ببریم . از همان اوان کودکی افرادی مذهبی بار آمده بودیم.