توضیحات : همه مکتب ها، مذهب ها و ملت ها برای تربیت در دوران کودکی اهمیت ویژه ای قائلند. اساساً شالوده هر جامعه سالم با تعلیم و تربیت درست شکل می گیرد و نقش سازنده و اساسی مربیان و پدران و مادران را در راستای تربیت فرزندان صالح نمی توان نادیده گرفت. والدین باید با برنامه ریزی تربیتی و دینی، به دنبال ایجاد توازن میان جسم و جان فرزندان باشند، به گونه ای که آنان را به فضایل اخلاقی بیارایند و آمادگی و استعداد لازم را برای تجلّی ایمان در اندیشه و رفتارشان فراهم آورند. در واقع، فرزندان از جمله نعمت های ارزنده پروردگار به انسان ها هستند و اگر در مسیر تکامل و هدایت قرار گیرند، راه سعادت و تکامل را می پیمایند. ناگفته پیداست که همه حالت های جسمی و روانی والدین بر فرزندان اثر می گذارد. در حقیقت، خانواده و چگونگی ارتباط والدین با فرزندان، کانون احیای ویژگی های فردی آنان است. خانواده، تأثیرگذارترین محیطی است که می تواند قابلیت های درونی افراد را بپروراند و شخصیت و استعداد آنها را از قوه به فعلیت درآورد.
توضیحات : با پایان دوران نوجوانی و آغاز مرحله جوانی بسیاری از مشکلاتی که با آغاز بلوغ برای فرد بوجود آمده بود (تاثیر بلوغ در رفتار جوانان)، فروکش کرده و تا حدودی فرد توانسته است به ثباتی نسبی قدم بگذارد. جایگاهها ، نقش و هویت جوان تا حدودی برایش روشن شده و از این پس میرود تا شرائط و موقعیت خود را مستحکمتر و باثباتتر سازد، هرچند آثار مربوط به بحرانهای مرحله قبل ممکن است هنوز وجود داشته باشد و برخی جوانان هنوز با مسائلی چون سردرگمی و هویت روبرو باشند. در هر حال عوامل مختلفی میتواند گذر از مرحله نوجوانی را به جوانی متاثر سازد. برخی عوامل به صورت عوامل تاخیر دهنده و برخی عوامل به عنوان تسهیل کننده گذر از این مرحله میباشند. به هر حال جوانی آغاز میشود و فرد وارد دورانی میشود که هرچند پختهتر و تواناتر از مراحل قبلی است، اما هنوز با مشکلاتی گریبانگیر است که با سرنوشت او در مراحل بعدی زندگی ارتباط مستقیم دارند.