توضیحات : در این کتابِ کم حجم سعی شده تا تصویری آرمانشهری از یک جامعۀ سوسیالیستی ارائه شود. جامعهای که به گمان نویسنده در آن مردم بسیار خوشبختتر از جوامع امروزی زندگی خواهند کرد. این تصویر در سه مرحله تا رسیدن به جامعۀ سوسیالیستی آرمانی ارائه میشود. هدف البته به تصویر کشیدن دقیق چنین جامعهای نیست؛ بلکه صرفاً ارائۀ ایدۀ مطالبی است تا جهتنمایی باشد برای اندیشههای آتی.
اگر بپذیریم که در بحث خوشبختی آنچه اهمیت دارد وضعیت انفرادی شهروندان جامعه است، نه شرایط کلی جامعه، یا به عبارتی در بحث خوشبختی، افراد به کلیت اجتماع اولویت دارند، آنگاه از این مطلب نتایج قابلتوجهی میتوان گرفت. منظور از اولویت افراد به اجتماع این است که اگر برای مثال، جامعهای در سطح کلان بسیار ثروتمند بوده، اما هفتاد درصد جمعیت آن زیر خط فقر قرار داشته باشند، آن جامعه را نمیتوان خوشبخت دانست. ممکن است در شهری چند میلیاردر (در مقیاس دلار) ساکن باشند، اما اکثر مردم شهر از حداقلهای زندگی نیز محروم باشند. چنین شهری حتی از برخی کشورهای جهان نیز ثروتمندتر است، اما این ثروت به معنای خوشبخت بودن آن شهر نیست. جامعه زمانی خوشبخت است که تمام یا دستکم اکثریت شهروندان آن خوشبخت باشند
توضیحات : این اثر کارل مارکس فیلسوف آلمانی و بنیانگذار سوسیالیسم علمی، در فاصله ژانویه و آوریل ۱۸۵۰ نوشته شد و در همان سال در چهار شماره پیدرپی “نویه راینیشه تسایتونگ”، مجله اقتصادی و سیاسی، که در لندن به اهتمام مارکس انتشار مییافت، به چاپ رسید. بنابراین، این اثر بررسی حوادث انقلاب ۱۸۴۸ در فرانسه بوده و مارکس تصویری از آن حوادث را ارائه میکند که بررسیهای تاریخی از آن پس به تأیید نتایج آن پرداخته است. مارکس که در “ایدئولوژی آلمانی”، اصول روش خود را توضیح داده بود؛ در این کتاب نخستین بار این روش را در مورد دوره تاریخی معینی به کار میگیرد. بدینسان، مارکس در تحلیل خود کوشش میکند تا در زیر تار و پود حوادث، نیروهای اجتماعی محرک آن حوادث را توضیح دهد و این تحلیل در نظر مارکس متضمن شناخت شگفتانگیزی از وضعیت اقتصادی و سیاسی فرانسه است. نقش کارگران به طور خاصی برجسته شده است. از همان ماه فوریه، کارگران پاریسی در خط مقدم سنگرهای خیابانی به پیکار پرداخته بودند. کارگران اعلام جمهوری را به حکومت موقت مردد تحمیل کرده بودند. آنان جمهوری بورژوایی را مجبور کرده بودند که نهادهایی اجتماعی ایجاد کند، همچنان که نظام سلطنتی ژوئیه مجبور شده بود که نهادهای جمهوری ایجاد کند. اما این نقش محرکه طبقه کارگر، که تبلور خواستههای آزادیخواهانه همه مردم بود، بورژوازی به قدرت رسیده را به مخالفت با همرزم خود سوق داد و تضاد ویژه جامعه جدید، یعنی مبارزه بورژوازی و پرولتاریا، را کاملاً عیان ساخت.