توضیحات : از مسائلی که در بررسی یکی بود و یکی نبود باید به آن دقت کرد٬ این است که اهمیت این کتاب بیشتر از قوت داستانهای آن در تقدم آن نسبت به نمونههای دیگر است. نثر او هنوز برای داستان کاملاً آماده نیست و حال و هوای گزارشی نثر مشروطه را دارد اما به هر ترتیب این کتاب نقطهٔ شروع تغییر در داستاننویسی ایرانی است. جمالزاده خود در مقدمهاش ذکر میکند که این مجموعه را محض تفریح خاطر از مشاغل جدیتر نوشتهاست. « او هیچگاه از داستان کوتاه نام نمیبرد و همواره از رمان سخن میگوید. این نکته٬ نشان میدهد که داستان کوتاه به عنوان یک نوع مستقل ادبی در آن سالهای زیادنویسی و رواج تحقیقات فاضلانه در متون ادبی کلاسیک٬ چقدر بیاعتبار و ناشناخته بودهاست.»
از شاخصههای یکی بود و یکی بود طنز جمالزاده است. بهطور کلی در رمانهای اولیه نویسنده با لحن جدی و صریح به انتقاد از وضعیت سیاسی و اجتماعی میپردازد ولی در داستان کوتاههای اولیه نویسندگان از سلاح طنز استفاده میکنند تا در برابر قدرت بایستند و شاید این یکی از علل توفیق بیشتر آنها باشد. «رمانهای اولیه (شمس و طغرا٬ تهران مخوف٬ زیبا و مانند آنها) همزمان با داستانهای کوتاه (یکی بود و یکی نبود و آثار دیگر) بلکه پیشتر از آن نوشته شدهاند؛ در حالی که داستان کوتاه از جهت حضور مایههای فراوان طنز موفقتر بوده است.»
توضیحات : داستان کوتاه در ایران با مجموعه ی یکی بود یکی نبود از سید محمد علی جمالزاده در سال ۱۳۰۰ متولد شد. محمد علی جمالزاده در سال ۱۲۷۴ش. در خانواده ای روحانی در اصفهان به دنیا آمد. در هفده سالگی برای تحصیل به بیروت رفت و سپس رهسپار پاریس شد. او نخستین مجموعه ی داستان های کوتاه ایرانی را تحت عنوان یکی بود یکی نبود در سال ۱۳۰۰ منتشر کرد. به اعتبار همین کتاب جمالزاده را آغازگر سبک واقع گرایی در نثر معاصر فارسی و پدر داستان نویسی دانسته اند. در داستان کباب غاز گوشه هایی از زندگی ایرانیاندر دوره ی مشروطه به صورتی انتقادی و با نثری ساده طنزآمیز و آکنده از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه بیان شده است. بعضی دیگر از آثار جمالزاده عبارتند از : دارالمجانین . سر و ته یک کرباس . تلخ و شیرین . هفت کشور . شور آباد . راه آب نامه . قصه های کوتاه برای بچه های ریشدار . قصه ی ما به سر رسید . محمد علی جمالزاده در سال ۱۳۷۶ در ژنو چهره در نقاب خاک کشید. ابتدای داستان کباب غاز: شب عید نوروز بود و موقع ترفیع رتبه. در اداره با هم قطار ها قرار و مدار گذاشته بودیم که هر کس اول ترفیع رتبه یافت،به عنوان ولیمه یک مهمانی دسته جمعی کرده، کباب غاز صحیحی بدهد دوستان نوش جان نموده به عمر و عزتش دعا کنند