توضیحات : اسبهای آبی پایین آمدند از روح
اسبهای شکستهبسته که روزی کثیف بودند
و در خلوتگاه خواب به سر و یالشان دست کشیدیم
پس شرمنده دریافتم که مدتها (شاید یک سال و اندی)
از زمانی که حوادث نوروزی را به فراموشی سپرده بودم
به تپههای بالایی هورقلیایی نیندیشیدهام
آه در حالی که دمبهدم آستینم از اشک خیس میشود
گاریهای شلختهای را به یاد میآورم
که هر شامگاه میدانچهای سرگردان را به هم میریختند
کیوسکی در کار بود تا پری، پرندهی دختر آنجا چند لحظهای بیارامد
روحم صخرهای بود که رودخانه را هنوز مینگرد
و هزار سایهی مرتب پس از صد سال گذشتند
برچسب ها : . بندهای پیشکشی, پیشاشعر, حلقه حلقه های خالی, سپس دیوانه شدم, شاپور احمدی, شعر, شعر پارسی, شعرهای شاپور احمدی, کنار گنبد کبود
من بسیار سایت شما دوستدارم و همیشه از استفاده خوب میکنم و از خداوند که موفق داشته باشد تا ما از شما و سایت سود ببریم و استفاده دیکر حرف زیاد نمیزنم و وقت شما نمیګیرم خواهیش اګر برنامه جدید جور کردید به ایمیل کنید بسیار ممنون میشوم تشکر خدا نګهدار