توضیحات : آدمی معدنی از طلای ناب استعدادها و خلاقیتها است. انسان شاهکار خلقت الهی است که با دستان قدرتمند و توانمند خداوند ساخته شده است و از اینکه موجودی در حد اعلاء و تمام و کمال خلق کرد، به خود تحسین و آفرین گفت و او را تکریم کرد و عزت و بزرگواری داد و برتر از تمام مخلوقاتش قرار داد و به وی افتخار کرد و مقام خلیفه اللهی داد و قدرت تسلط و چیرگی بر هر چیزی در دنیا قرار داد، پروردگار از وجود خود هدیه ای بس گرانیها به دوستدار و عاشق خویش به انسان عطا نمود. در این هدیه تمامی راههای دستیابی به ثروت، شادی، موفقیت، خوشبختی، سلامتی و قدرت بیکران را قرار داد و آدمی را آزاد و مختار گذارد تا به هر راهی – راه خیر و سعادت و راه شر و شقاوت – برود. آری آدمی مسئول است. مسئولیت دارد تا از هدیه ای که خداوند در وجودش به ودیعه گذاشته است، در راه های درست و خیر استفاده کند. انسان مسئول خوشبختی و بدبختی خویش است. این خود آدمی است که با افکار و باورهای خویش زندگی اش را می سازد. گذشته، حال و آینده آدمی تماماً با افکار و باورهایش ساخته می شود. انسان مسئول افکار و احساساتی که به ذهن و قلب خویش راه می دهد، است. ای انسان اگر خواهان خوشبختی و موفقیت هستی باید به افکار و باورهای مثبت سرشار از امید، خیرخواهی و عشق و محبت به تمام همنوعان روی بیاوری، تا زندگی شاد و موفقی داشته باشی…
توضیحات : ما انسانها معمولا به یکنواختی و امنیت در محیط اطرافمان عادت داشتهایم. اغلب رنگ و اشیاء را جا به جا کردهایم نه مسیر را. زیرا از به هم ریختن محیط امنی که در آن هستیم نگرانیم. هر چند که علاقهمند به تغییر و پیشرفت در رسیدن به اهدافمان باشیم با توکل به آفریدگار یکتا دست از تلاش برای رشد و تعالی خود و عزیزانمان بر نخواهیم داشت. بیایید خوشبختی را نه در مقصد جست و جو کنیم و نه به راه دل ببندیم؛ بلکه ساکن همیشگیاش شویم. همان طور که زمان برای زیستن جاریست ما هم برای ادامه دادن هر چه زیباتر زندگی باید جریان داشته باشیم تا تعامل را در زندگی برقرار کرده و از لحظه هایمان به زیباترین شکل ممکن بهره مند شویم.
توضیحات : در روزهای شانزدهم و هفدهم بهمنماه ۱۳۵۱، یعنی حدود ۴۷ سال قبل، در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بهمنظور تجلیل از خدمات میرزا تقیخان امیرکبیر، مجلسی برای بررسی افکار و احوال وی همراه با نمایشگاه عکس، کتاب و روزنامههای آن روزگاران تشکیل شد. در این مجلس ۱۲ نفر از استادان دانشگاه و محققان عالیقدر، پیرامون شرح احوال زندگی امیر، وضعیت دارالفنون و چگونگی تاسیس آن، و سایر مطالب در همین ارتباط بیاناتی ایراد کردند که متن این سخنرانیها به سعی و تلاش آقای قدرتالله روشنی زعفرانلو تدوین و توسط «انتشارات کتابخانه مرکزی دانشگاه» در سال ۱۳۵۴ به زیور طبع آراسته شد. درباره امیرکبیر که زمان او را چه بسا بتوان از مهمترین و اثرگزارترین دورانهای تاریخی ایران گمان برد، کتابها و مقالات بسیاری تالیف شده و در دسترس پژوهندگان فارسی زبان قرار گرفته است. صد و شصت و سه سال پیش یکی از شایستهترین مردان نامآور تاریخ ایران، بر اثر توطئه بیگانگان کشته شد و دوره درخشانی که با صدارت او آغاز شده بود، رو به افول و خاموشی گذاشت. قتل میرزا تقیخان امیرکبیر بی گمان ضربهای بر پیکر تاریخ ایران بود. کسانی که با تاریخ ایران آشنایند میدانند که امیرکبیر دوران کودکی را در خانواده قائم مقام به شاگردی سپری کرد.
توضیحات : در گیر و دار طوفان شدیدی که درگرفت، پیرزن هفتاد و پنج ساله ای با قد خمیده، عصازنان، بدن ضعیف و لاغر خود را بسوی بیغوله ای که مسکن او بود می کشید. این زن که تا لب گور بیش از گامی فاصله نمی دید، در دنیای شلوغ و پرجمعیت تنها و بیکس بود. هزار و پانصد میلیون کمتر یا بیشتر دور او بفاصله های دور و نزدیک زندگی می کردند ولی از میان اینهمه فرزندان آدم و حوا یکی با این زن درمانده و بیکس خویشی و آشنایی نداشت. باد زوزه می کشید و بیرحمانه شلاق سرد خود را بر صورت پرچین و چروک و بدن برهنه زن ناتوان می نواخت. صورت او آنقدر متشنج و منقبض بود که آینه وار دردها و مصائب جوراجور دنیا را یکجا و یکباره نشان می داد، گردن او که پوست سیاه و آویخته داشت، میان پیراهن چرکین وصله داری فرو رفته بود؛ پستانهای شل و آویخته اش با حرکات سست و بی اراده پاهایش تکان میخورد، مثل اینکه این وجود پیچاره، فاقد روح و قدرت بود یا همانطور که باد شدید، کاغذ سیگار را جلو می برد و بدر و دیوار میزند، دست توانائی او را جنبش و حرکت میداد – پیرزن نه درد داشت که بگرید و نه امید داشت که بخندد. حکم یک سنگ بیجان و بی حس را داشت. همانطور که مرتاض های هند در اثر تمرین و ممارست بدرد عادت می کنند، روی تخت خواب پرمیخ بآسودگی می غلطند، میان برف برهنه و بی لباس می خوابند، میخ آهنین بر سر خود میکوبند، غذا نمی خورند و آب نمی نوشند، پای بی حفاظ میان آتش سوزان می روند، دیگر سوز سرما و صدای باد او را آزار نمی داد و رنج را در وجود او بر نمی انگیخت، بدرد و رنج عادت کرده بود…
توضیحات : دکتر ناتانیل براندن رواندرمانگر و نویسندهای کانادایی _ آمریکایی بود که شهرت زیادی به دلیل کار بر روی روانشناسی حرمت نفس داشت. ناتانیل براندن (Nathaniel Branden) بیش از هر کس دیگر در هوشیار کردن جامعه آمریکا بر روی اهمیت خودباوری تلاش کرده و کتابهای زیادی در مورد بحث خودباوری به رشته تحریر درآورده است. خودباوری حقیقی، ارتباطی با آنچه در محیط حقیقی به دلیل شغل و موقعیت ما به وجود میآید نیست، بلکه به واسطه باور درونی ما به ارزشمند بودن و لیاقت خوشبختی را داشتن شکل میگیرد. کتاب قدرت خودباوری (The power of self-esteem) در واقع تنها به توضیح خودباوری میپردازد و ما را با آن آشنا میکند، چون اکثریت ما در درک و مفهوم خودباوری سالم دچار تناقص و بدفهمی هستیم.
توضیحات : نقش آموزش و پرورش در تربیت کودکان و نوجوانان نقشی بی بدیل و تاثیرگذار است؛ به همین سبب کشورهایی که رشد و پیشرفت را از اهداف خود می دانند، در نخستین گام برنامهریزی فرهنگی، به ارتقای وضعیت تعلیم و تربیت از طریق ساختار آموزش رسمی می پردازند. فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، با آگاهی از این مهم و با هدف استفادها ز نظر متخصصان تعلیم و تربیت، پس از بررسی وضعیت کنونی نظام آموزشی، لازم دانستند در گام نخست تالیف کتابی را طراحی و برنامهریزی کنند که اکنون با عنوان “آموزش و پرورش آینده؛ بازخوانی آموزش وپرورش ایران در آستانه قرن پانزدهم شمسی” در اختیار سیاستگذاران و علاقهمندان قرار میگیرد. ازآنجاکه بازنگری اندیشهها و اهداف کلان آموزش و پرورش ایران، در پی تغییرات متعدد نظام آموزشی، نیازمند بررسی همهجانبه است و از طرفی، رسیدن به آینده مطلوب بدون بازخوانی نقادانه تجارب زیسته گذشته، ناممکن خواهد بود یا در صورت امکان یافتن، نقصان و کاستی در آن راه خواهد یافت، این مجموعه میکوشد با نگرشی چندسویه به موضوع آموزش و پرورش در جهت بهبود ساختار آموزش عمومی پیش از دانشگاه، پیشنهادهایی برای تصمیمسازان، سیاستگذاران و دستاندرکاران تدارک ببیند.
توضیحات : نوشته ی حاضر، متشکل از چهار بخش، مروری است کوتاه بر زندگی چند زن پرآوازه در جنبشهای ترقی خواهانه ی قرن گذشته ی اروپا و آمریکا با دیدگاههای مختلف، دو سوسیالیست، یک آنارشیست و یک فیلسوف سیاسی، که به الگو یا اسطوره در عرصه ی اندیشه و کنش سیاسی تبدیل شده اند. هدف بررسی، دست یابی به درکی بیشتر و همه جانبه تراز تجربه ی زندگی آنان در بستر تاریخی اجتماعی ای است که افکار و اندیشه ها، اتحادها و گسستها، داوری ها و تصمیمات سیاسی و انتخابهای آنان در دوستی و عشق را شکل بخشید. تفاوت نوشته ی حاضر با انبوه کتابها و مقالات و پژوهشهایی که درباره ی این چهره های برجسته نوشته شده روشنی افکندن بر آن جنبه از زندگی آنها است که به عواطف امیال و رفتارهای آنها در روابط خصوصی و عاطفی می پردازد.
میتوان ادعا کرد که این جنبه از زندگی اسطوره ها به چند دلیل تا حدود زیادی در ادبیات سیاسی فارسی در سایه مانده است. اولین دلیل وجود تابوهای فرهنگی آغشته به مذهب در ایران مانند سایر فرهنگهای خاورمیانه است که کندوکاو در زندگی مشاهیر، به خصوص زنان روشنفکر و پرآوازه در عرصه ی ،سیاسی ادبی و اجتماعی را اصولاً مجاز نمی شمارد. دوم حفاظت ار حریم سیاسی و اخلاقی زنان مترقی و سوسیالیست است که دشمنان از لجن مال کردن آنها انبساط خاطر ویژه ای می برند…
توضیحات : برای روشن شدن ذهن خواننده عزیز ذکر این نکته لازم است که غرض نویسنده این کتاب قلمفرسایی و توجه بنکات باریک و دقیق ادبی و اطناب در سخن پردازی نبوده و نخواهد بود، بلکه منظور، شرح و بیان حقایقی است که از زبان اکثریت زنان شنیده شده است و آنچه مرا وادار بنگارش این کتاب نمود دیدن مصائب زنان و نحوه قضاوت مردان در مورد زن است، اغلب در مجامع و محافل انس مردان بدون در نظر گرفتن وضع اجتماعی و عدم قدرت زن او را مقصر شمرده و حمله را نسبت بوی آغاز می نمایند و آخرالامر پس از تمام نسبتهای ناروایی که باو می دهند او را محیل و مکار می خوانند و نمی دانند که علت این امر همان ضعف و زبونی زنست که چون در مقابل قدرت و زورگوئی مرد هیچ وسیله ندارد، به حیله و دروغ متوسل می شود تا شاید کمتر جور ببیند. در نتیجه ندانسته دروغ را عادت ثانوی فرزندان خود می سازد و قهراً بر خلاف نیت واقعی خود، راه خلاف انسانیت و شرافت را از بدو زندگی بآنها می آموزد. آری دیدن این بدبختی ها و محرومیت زن، عجز و بیچارگی او ولو خیلی عالیمقام و با شخصیت و فاضله باشد، ظلمی که از مرد تحمل می کند اگر چه دارای تمول و حقوق اجتماعی باشد، صدمات و مشقاتی که از شریک و دوست ابدی زندگی خویش برخود هموار می سازد مرا بر آن داشت که علت العلل اینهمه اختلاف را جستجو نموده و در عین حال سبب پاره شدن رشته زندگی را پیدا کنم و ببینم چرا؟ زن و مرد نمیتوانند بارسنگین زندگی را با تشریک مساعی خود بمنزل برسانند و نیمه راه یکی خسته شده و شانه از زیر بار خالی میکند؟!…
توضیحات : این کتاب که نام اصلی آن »معشوقهی رییس جمهور»است نخستین بار در انگلستان انتشار یافته و نویسندهی آن هم انگلیسی است .پاتریک اندرسون نویسندهی این کتاب از موفقترین نویسندگان داستانهای سیاسی است که یک ماجرای سیاسی را سوژهی اصلی داستان خود قرار میدهد و برای قهرمانان داستان خود که اکثر آنها واقعی هستند اسامی مستعار انتخاب میکند.
داستان »عشق رییس جمهور» بر اساس ماجرای عشق جان کندی رییس جمهور آمریکا و مریلین مونرو ستارهی معروف سینما که در زمان ریاست جمهوری کندی خودکشی کرد تنظیم شده و خصوصیات رییس جمهوری که در این کتاب توصیف شده و بسیاری از قهرمانان داستان با خصوصیات کندی و اطرافیان او مطابقت دارد .با وجود این نویسنده زمان و مکان بعضی از حوادث را تغییر داده و حتی با اشاره به افتضاح واتر گیت در چند مورد چنین وانمود میکند که این داستان تخیلی و مربوط به زمان مجهولی در آینده است.
توضیحات : اواسط ژانویه بود. در حیاط دانشگاه هاروارد به طرف ساختمان دانشکدهی روانشناسی رفتم، پشت در بستهی اتاق استادم ایستادم. به بالای درب اتاق خیره شدم و شمارههای دانشجویی روی لیست نمرات را بررسی کردم. برای من سخت بود که به طور واضح اسامی و نمرات پیش روی خود را ببینم. اضطراب تقریباً من را کور کرده بود و نمیتوانستم چیزی ببینم. دو سال اول دانشکده در اضطراب و ترس سپری شد. همیشه احساس میکردم قرار است حادثهی بدی برای من اتفاق بیفتد.
همیشه فکر میکردم اجل معلقی بالای سرم است. چقدر بد میشد اگر کلمهی مهمی را هنگام سخنرانی جا میانداختم یا در جلسهی پرسش و پاسخ کلاسی مات و مبهوت میماندم و نمیتوانستم به سؤال استاد پاسخ دهم؟ چقدر بد میشد اگر فرصت خواندن و مرور برگهی امتحان را برای سومین و آخرین بار قبل از تحویل آن نداشتم؟ هر کدام از این شرایط میتوانست منجر به یک عملکرد ناقص شود و امکان رسیدن به زندگی ایدهآلی که برای خود تصور میکردم را دشوار سازد. آن روز وقتی جلوی درب اتاق استاد ایستاده بودم یکی از بزرگترین ترسهایم به واقعیت پیوست. من نتوانسته بودم نمرهی الف (A) بگیرم. سریع به اتاقم برگشتم و در را روی خودم بستم.
هیچکس دوست ندارد شکست بخورد اما بین بیزاری از شکست و ترس از آن تفاوت وجود دارد. بیزاری از شکست موجب میشود کاری بکنیم و برای رسیدن به موفقیت بیشتر تلاش نماییم اما ترس از شکست ما را ناتوان میکند و باعث میشود شکست را با چنان شدتی از خود دور نماییم که دیگر نتوانیم برای رشد و پیشرفت ریسک کنیم. این ترس عملکرد ما را ضعیف میکند و سلامت روانی ما را هم به خطر میاندازد. شکست بخشی از زندگی است. ما راه رفتن را با زمین خوردن، حرف زدن را با تکرار کلمات نامفهوم دوران کودکی، انداختن توپ در سبد بسکتبال را پس از خطاهای زیاد و رنگآمیزی را با خط خطی کردن یاد میگیریم.
کسانی که از شکست میترسند، هیچگاه استعدادهای بالقوهی خود را به طور کامل شکوفا نمیکنند. ما باید یاد بگیریم چگونه شکست بخوریم در غیر این صورت شکست میخوریم که یاد بگیریم.
توضیحات : استوانهٔ کوروش یا منشورِ کوروش لوحی از گِلِ پخته است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمانِ کوروش بزرگ هخامنشی نگاشته شدهاست. بهتازگی بخشهایی از نسخهٔ دیگری از متنِ استوانه بر روی دو قطعه لوحِ گِلی در مجموعهٔ بابِلیِ موزهٔ بریتانیا شناخته شده است که بازماندهٔ نسخهٔ بایگانی شدهٔ همین استوانه است. نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگارانِ بابلی و نیمهٔ پایانیِ آن، سخنان و دستورهای کورش بهزبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شدهاست. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهرِ بابِلِ باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود. نامِ دبیر و نگارندهای که از متنِ استوانهٔ کوروش نسخه برداری کرده قیشتی مردوک بوده ولی نامِ دبیری که متنِ اصلی را نوشته، مشخص نیست.
توضیحات : ضحاک یکی از نفرینشدگان تاریخ افسانهای ملت ماست. گرد وجود انسانهایی رازمند همچون او که در دایرهای از تصویرهای نادلپسند و ترحمآمیز به اسارت میافتند، همیشه موجی از ابهام، خرمن میزند و منابع ارزیابی به اندک نوشتهها و شنیدهها پایان مییابد. ضحاک از کسانی است که در تاریخ افسانهای حماسههای کشور ما، بیش از هر کسی دیگر، به عنوان نماد خشونت و خونریزی مورد بحث قرار گرفته است. او با آنکه شخصیتی افسانهای است و بهدقت نمیتوان او را در واقعیت تاریخی گذشته ایران با کسی انطباق داد؛ اما وجود او چنان برای همگان قطعی است که در بیدادگریهایش ذرهای تردید روا نمیدارند. در این کتاب نویسنده کوشیده تا باورها و تردیدها را در برش زمانی حکومت ضحاک و نیز اندکی پیش از آن که به دوران شاهی جمشید ارتباطی پیدا میکند، مورد بررسی قرار دهد.